چنین نیست که کسی بتواند امیدوار باشد با نوشتن، غمش را تسکین دهد. کسی نمیتواند خود را فریب دهد که مورد نوازش و لطف حرفهاش قرار دارد.
در زندگی من روزهای یکشنبه پایانناپذیر و خالی و خلوتی بوده است که به شدت آرزو میکردم برای تسکین تنهایی و غمم، برای مورد نوازش و لطف قرار گرفتن توسط جملات و کلمات، چیزی بنویسم. اما قادر به نوشتن یک خط هم نبودهام. بنابراین حرفه من (نویسندگی) مرا پس زد. نخواست چیزی از من بداند. چون که این حرفه هرگز مایه تسلا و آرامش خاطر نیست. رفیق نیست. این حرفه ارباب است. ارباب شلاق زدنمان تا حد مرگ. اربابی که فریاد میزند و محکوم میکند.
از کتاب فضیلتهای ناچیز ناتلیا گینزبورگ
برای یاور مشیرفر؛ به عنوان چشمروشنی فرزند تازه به دنیا آمدهاش
حرفه ,ارباب , ,مورد ,لطف ,چیزی ,نوازش و ,و لطف ,مورد نوازش ,این حرفه ,چون که
درباره این سایت